Skip links

نمایشگاه محمد حسین عماد؛ دو وضعیت آگاهی

نمایشگاه دو وضعیت آگاهی

نمایشگاه انفرادی محمد حسین عماد

هنر ابزاری ست برای ایجاد رابطه بین «من» و «بیرون از من»

نمایشگاه تعاملی موفق از نظم معلق در زهدان فضا

مریم اسفندیاری

ریخت،‌ پدیده و آگاهی:

فرم، ظاهر، ریخت، پیکر و هیئتِ یک پدیده، فرم آن است. مهمترین تلقی ای که از نمایشگاه و آثار محمد حسین عماد در طی سال‌ها فعالیتش، میتوان به آفرینش های هنری اش داشت: فرم هایی از پدیده برای هدایت ناظر به هیئتی از معنا، روزنی یا دریچه ای یا الگویی به سویی که شی را بیش از آنکه جسم باشد به یک پدیده تبدیل می‌نماید.

نام این نمایشگاه راهنمای موثری است که میان یک آفرینش هنری، اثر یا پدیده ی هنری در فضای خلق شده اش راه خود را دریابیم. این اتفاق بیش از تماشایش، رفتار فضایی مخاطبینش (به عنوان یکی از نمایشگاه های بدیع این سال‌ها به عنوان نمایشگاهی تعاملی) را رقم میزند. توجه حضور ببینده را به خود برای کنار هر اثر بودن، نزدیکش شدن، لمس و نگاه به روزنی که به بیرون و درون اثر راه دارد، فرا می‌خواند.

هر سایه از احجام، موقعیت قرارگیری بیننده را پیش بینی کرده است. این نمایشگاه با چوب های آویزان، زهدانی از «من» بازآفرینی کرده تا آگاهی را چنانچه در سرشتش وجود دارد، پر از فضای پر و تهی، جهت دار و سایه روشن، نمایش بدهد. آنجا که آگاهی، شکوفایی و استعاره ی مفهومی از تیره گی به روشنایی رفتن است با هر یک از پدیده های این نمایشگاه آفریده شده است. میخواهم این احجام را «پدیده های هنری» محمد حسین عماد بنامم، زیرا چنانچه گفته شد؛ مجموعه ای یکپارچه از تک فرم ها (ایستگاه‌ها) است. محمد حسین عماد، توانسته است به نیندیشدنی هایی اشاره کند، که مسیر دریافت را به سوی آگاهی رنگ بخشیده است.

 در کنار هریک از احجام، محیط مجردی پیرامون خود لمس می‌کنید که جهت درون و بیرون را مختل نموده- شاید به عمد- اما همان جاست که وسوسه ی یگانه تر شدن با طبیعت هر حجمی «من» های متعددی را باز می‌افریند. «عماد» آگاهی را فضیلتِ من در این نمایشگاه قلمداد کرده است، فضیلتی با ماهیت طبیعی عناصر تک تک پدیدار هایش : از جنس چوبی که روزگار زندگی اش در این فرم ها معنا دار تر از درخت بوده گی اشان ترسیم شده اند.

نوعی از تناسب یا »سیمتریا« در آنها دیده میشود، نظمی که یک ساختار زنده و پویا را به یک ساختار غیر زنده و پویا تبدیل نموده است. ساختن اشیایی برای کشف، میل به شناسایی که موجب تعاملات آگاهانه با خود و محیط می‌شوند. شاید همان دو وضعیتی که نام نمایشگاه به آن اشاره دارد. در کنار این تناسبات، تهی شدن اغلب احجام، بالقوه‌ی زنده و بالقوه‌ی آگاه -به گفته‌ی کریستوفر الکساندر- تداعی می‌شود؛ تا اجزایی از کل بزرگتر را در دو وضعیت به تماشا بگذارد. تهی و کالبد نخستین متضاد مکمل و اصلیترین آنهاست؛ الکساندر معتقد است تهی در درون کالبد، مانند روح در درون بدن، استقرار می‌یابد، همواره توسط آن «احاطه شده» و بواسطه‌ی سکوت، سادگی و ارامش درونی خود، یک »فضای تنفس عمیق«  و جایگاهی برای نور در قلب کالبد ایجاد می کند. علاوه بر آن، «تهی» شخصیتی دربرگیرنده دارد، فراخواندن این تهی به آگاهی به درون احجام، بخوبی در نامیدن نمایش در دو وضعیت درون و بیرون خواناست.

تجربه ی من از این نمایش،‌ همسو بود با آنچه به دنبالش بوده است، یعنی وضعیت دوگانه آگاهی از کرانه ی درون و بیرون. امیدوارترم به اینکه همچنان میتوان نمایشگاه‌های هنری را با هنرمندی که اشیا را به پدیده مبدل می‌کنند تجربه کرد. حضور ایستاده ی هنرمند در روزهای میانی نمایش در کنار مخلوقاتش،‌ تعامل درنمایشگاهی که آن را میتوانم «نمایشگاهی تعاملی» بنامم، منبسط تر نموده بود.

اگرچه برخی از آثار حجمی (دیگر نه پدیده‌های هنری) در فضایی محصور به نمایش گذاشته شده تا در تکمیل نمایش باشد به خلایی یا مکثی بدل شده که انهمه معنا و هبوط را بی رنگ کرده است. بی تردید بخش زینتی این نمایشگاه است، یادی از آثار Emil Milan  را زنده کرده که علاوه بر توجه مشترکشان به فرم دهی ماده ی چوبی،‌ تکرار مشابه و نه یکسان آن نیز تاکیدی به اندیشه و هدف هنرمند از یک پروژه ی تعریف شده است.

هدف از این نمایشگاه، پدید آوردن تماشایی هایی است که دور و نزدیک، در سایه و روشنی، درون و بیرون بوده‌گی اش، را تجربه کنیم و هنرمند تک واژه های خود را با کمینه‌گرایی‌های خاص محمد حسین عماد، ‌به غزلی بدل نموده.

در بازگشت، خود را نو افلاطونی‌ای یافتم که میتواند زمزمه کند: این جهان، اگر هم زیبا می‌نماید،‌ زیباييش به دلیل انعکاس تصویر روح در آن است. چنانچه فلوطین، فیلسوف زیبایی میگفت: روح بعد از پاک شدن به یاری فضیلت هایی چون آگاهی به ایده و خرد ناب تبدیل میشود. باید از زندان تن، از غار، خارج شد و رو به روشنايی خورشید آورد و برای اینکه روح به دیدن نور خو بگیرد و قدرت نگریستن در خورشید را (که سمبلی از درخشش و زیبایی است) پیدا کند، ابتدا باید به رفتارهای زیبا و سپس به آثار زیبا بنگرد.

اثار زیبا و رفتارهای زیبا، که آخرین نمایشگاه محمد حسین عماد، در دو وضعیت آگاهی، موفق به آفرینش آن شد.

زمستان ۱۴۰۲

نظر خود را در مورد نوشته قرار دهید

This website uses cookies to improve your web experience.

برای اطلاع از اخبار هنرمندان، نمایشگاه‌ها، رویدادها و موارد دیگر به خبرنامه ما بپیوندید.

Click
Drag